کاشان ترجمه ( ترجمه فوری مقاله و متون تخصصی انگلیسی )

ترجمه در کاشان،ترجمه تخصصی مقاله و متون تخصصی انگلیسی ، ترجمه فوری مقاله و کتاب در کاشان با اولین دارالترجمه در کاشان

کاشان ترجمه ( ترجمه فوری مقاله و متون تخصصی انگلیسی )

ترجمه در کاشان،ترجمه تخصصی مقاله و متون تخصصی انگلیسی ، ترجمه فوری مقاله و کتاب در کاشان با اولین دارالترجمه در کاشان

مقاله تخصصی ترجمه شده انگلیسی به فارسی (هنر عکاسی)

عنوان مقاله ترجمه شده : هنر عکاسی

معرفی مقاله

هر کسی نگارگری(نقاشی) نمیکند. هر کسی بر برنز یا سنگ مرمر پیکر تراشی نمی کند، سمفونی ها را نمی نویسد یا کار بزرگ ادبیاتی خلق نمیکند. چنین حرفه هایی متعلق به حوزه "هنر متعال" است، جایی که یک استعداد نادر در فرایند خلقت دخیل میشود.

این هنرهای برجسته، که توسط 2000 سال پیشینه و نقد ادبی پی ریزی شده ،دور، معتبر و کمی جادویی به نظر می رسد. اما همه ما می توانیم در تولید و مصرف عکس مشارکت کنیم؛ رسانه در هر جنبه از زندگی ما نفوذ میکند و ما را ظاهرا در یک مجموعه بی حد از تصاویر تبلیغاتی، سر مقاله، داخلی، تجاری و خلاق قرار می دهد. همه ما عکاسی میکنیم یا آن را برای ما انجام داده اند.

این حضور همیشگی، با سادگی ظاهری فرآیند عکاسی محدود شده است، و باعث نوعی اختلال شخصیت چندگانه شده است:

عکاسی ، نسبت به آن چه که است ( با احساس بیش ازحد ترسیده و دست پاچه در انجمن بلند مرتبه باستانی (سنتی)،هنرهای "خوب" ) نامطمئن به نظر می رسد. بسیاری از این بحران های هویتی ، از این مفهوم حاصل شده است که عکاسی تا حد زیادی توسط تکنیک و یا به طور خاص از طریق تجهیزات هدایت می شود، مانند عکاس، نویسنده، عمدتا نامعلوم است. هنگامی که ما به یک عکس نگاه می کنیم، تمایل داریم که از پیشینه ظاهر آن به موضوع اصلی نگاه کنیم. در نقاشی و مجسمه سازی، ویژگی های فیزیکی آنها باعث می شود که ما بر روی مهارت، زبردستی و گاهی نابغه هنرمند تأمل کنیم، اما در عکس، چشم ما به ندرت در ظاهر آن متوقف می شود تا به منظور و پیام کارورز توجه کنیم.

بنابراین، برای جلب توجه ما، عکاسان با مشخص کردن عناصر خاصی از روش عکاسی، تلاش کرده اند تا ویژگی های منحصر به فرد وسایلشان را تأیید کنند،بدان وسیله امیدواریم آن را به حوزه های عالی هنر خوب برسانیم.

جعبه درجه بندی عدسی دوربین ها

با دانش خودی، بنابراین شما می توانید مطمئن باشید که دریچه دیافراگم خود را بی حفاظ نگذاشته اید یا عدسی خود را پردازش میکنید.  در مورد اینکه چگونه عکاسان بزرگ به علم جلوه های ویژه و تعداد کمی فلاش های خیره کننده می رسند، راهنمایی میکند.

 

چگونگی عملکرد این روش

هر بسط صفحه مضاعف به یک سبک عکاسی، یک عکاس یا گروهی از عکاسان با چیزی مشترک، اختصاص داده میشود و گزارش با ترتیب تاریخ بیشترشونده یا کمترشونده پیش میرود . در هر نشر، برخی از ویژگی های معین وجود دارد. خیلی طول نخواهد کشید تا آنها را کشف کنید اما برای اطلاعات بیشتر جعبه ها را در صفحات 8-11 چک کنید.

قطعا مهمترین چیز این است که عکاس با عکسش چه چیزی را بیان میکند، و چه چیزی  "من"  را پشت لنز تحریک میکند، فریفته میکند، خشمگین میکند، جذب میکند، تحریک میکند و مجذوب میکند. چه چیزی یک عکس خوب را ایجاد میکند؟ در یک طرف، کسانی هستند که از این مفهوم که عکاسی "واقعیت" را ثبت می کند، حمایت می کنند ؛ از سوی دیگر کسانی هستند که آن را وسیله ای برای اظهار خود می بینند.

همانطور که عکاسی به قرن 21 میرسد، با پیشرفت های پیوسته آن در فن آوری، ما همچنین باید بفهمیم که چگونه آگاهی های تاریخی درباره آنچه که عکاسی است یا بود، فرو می ریزد (از بین میرود) و دوباره بررسی می شود. عکاسی برای نفوذ (اقتدار) خود به یک اعتقاد فطری استناد کرده است که آن واقعی است و یا بدتر از آن، درست است.  ما به مواد و روش های دنبال شده توسط عکاس اعتماد کردیم و بنابراین ما به این کار اعتماد داریم.

اعتقاد به این حقانیت و درستی است که عکاسی احترام خود و سنگر و استحکامات خود را در برابر تشکیلات کثیف مک فدا کرده است و اگر چه تاریخ نمونه های بی شماری از تصاویری که دستکاری شده است را ( آن فقط در حال حاضر است) با استفاده روز افزون از تصاویر دیجیتال ارائه داده است ، که آن به آرامی شروع به طلوع در میان مردم میکند در حالی که دوربین هرگز دروغ نمی گوید، آن اغلب زبانه های خود را پیوند داده است. در این کتاب، ما باید تلاش های عکاسی را برای ایجاد جایگاه درست برای خود، کشف کنیم و برخی از نمونه های بسیار ( برخی صادقانه، برخی خنده دار)  ، که برای تعریف ماهیت عمل عکاسی تلاش میکند ، بررسی کنیم. این به ناچار یک نظریه شخصی است و به همه آنهایی که قهرمانان مرد و قهرمانان زن آنها حذف شده است، میگویم کتاب خود را بنویسید!

 

در کادر(چهارچوب)

دیگر عکاسان ، در سبک های مشابه یا با قالب موضوع مشابه، کار می کنند. گاهی اوقات اینها هم دوره (معاصر)خواهد بود ، گاهی دیگر، آنها متجدد خواهند بود. این ها نقش هایی در پس زمینه هستند، اما با این وجود مهم هستند

.

شایعات بی اساس

یک آیتم ضمنی(وابسته به موقعیت) در مورد رسوایی و فراز و نشیب های زندگی مخفی عکاس.

جدول زمانی

بیش از یک تاریخ شماری وابسته به قرائن نسبت به یک جدول زمانی، چرا که عکاسان و حرکات دائما همپوشانی دارند. یک لیست انتخاب شده از رویدادهای(اتفاق های) مهم ، در زمانی که هریک رایج بود، اتفاق می افتاد ، با چراغانی کردن جهان ، آنها عکس میگرفتند. به عنوان مثال، ملکه ویکتوریا در حال یادگیری نحوه استفاده از تلفن در همان زمانی بود که میوبریدج در حال عکاسی از اسب های چهار نعل رونده بود، و نان برش خورده در زمانی اختراع شد که ادوارد وستون و انسل آدامز، گروه با نفوذF64  خود را ایجاد کردند.



65000قبل از میلاد مسیح_1500 بعد از میلاد مسیح

حالا شما آن را می بینید، حالا شما نمیبینید

تصویر وارونه

شما در غار خود هستید. پس از یک ناهار به یاد ماندنی از ریشه ها، انواع توت ها و قطعات حیوانی غیر قابل شناسایی، شما به عنوان یک شکارچی جمع کننده به زندگی خود ادامه میدهید. پرتوهایی از نور در پوشش گیاهی ضخیم نفوذ میکند تا شما را از ناگواری(تندی) محافظت کند ، خورشید در دنیای بیرون نفوذ کرده تا دیوار غار را لکه دار کند. زندگی خوب است. به آرامی (به یاد داشته باشید، شما خیلی باهوش نیستید)  شما متوجه میشوید که نور بر روی دیوار یک تصویر آشنا را شکل میدهد. شما شروع به ساختن یک نسخه وارونه از جهان فراتر از غار خود میکنید. این عجیب است. شما واقعا علمی ندارید ، تا با آن این را درک کنید و به همین ترتیب،هنگامیکه یک ماموت پشمالو یا چیزی که دارای اجزاء نیشدار است، بر روی پنجره توری دار موقت شما پرسه میزند ، شما سریع مانند برق به دورترین گوشه برای برخی مسائل خطرناک فرار میکنید.

چیزی که درقبل دیده اید (اگرچه، اجازه دهید با آن روبرو شویم، آن برای شما صرف میشود) یکی از اصول اساسی روند عکاسی در عمل است. نور، هنگامی که از یک جسم منعکس می شود، می تواند با یک لنز ساده یا پین هول(سوراخ) متمرکز شود و یک تصویر معکوس را در فضای تیره و منضم ایجاد کند

.

جعبه درجه بندی عدسی دوربین ها

برای ساخت یک دوربین پین هول ساده، یک مربع 38 سانتیمتری (15 اینچ) از مقوای سیاه نازک را در یک لوله رول کنید. اتصالات را نوار چسب بزنید. دور مقوای سیاه را برای ایجاد یک پایه و یک دریچه ببرید.  پایه را به طور دائمی بچسبانید، اما اجازه دهید که دریچه راحت برداشته شود. یک سوراخ مربعی 2.5 سانتیمتری (1 اینچ) را در وسط مسیر لوله ببرید و روی آن یک تکه ورق قلع(حلبی) را با یک فشار پین هول سراسری بچسبانید. یک قطعه  نوار عایق سیاه برای یک دیافراگم (دریچه) استفاده کنید. در شرایط نور خورشید(نور قرمز)، کاغذ عکاسی را درون لوله مخالف پین هول(سوراخ) خم کنید. دوربین را به سمت سوژه قرار دهید، نوار عایق را با دقت بردارید، تا 5 بشمارید و تعویض کنید. کاغذ را در مواد شیمیایی عکاسی بسط دهید. اگر تصویر بیش از حد روشن است، زمان ظهور را افزایش دهید. اگر بیش از حد تاریک است، زمان نوردهی(ظهور) را کاهش دهید. این آسان است!

 

اکتشافات شگفت انگیز

این ویژگی نور بعدا مشاهده شد و چندین بار ثبت شد. یکی از اولین کسانی که آن را ثبت کرد و به درستی اصولی که پشت آن بود را تعیین کرد، دانشمند چینی از قرن پنجم پیش از میلاد مسیح به نام موتی بود ، و 200 سال بعد ارسطو در نوشته های خود به همان پدیده اشاره کرد. در قرن دهم، محقق عرب، ابن حسن (همچنین به عنوان ابن الحازن شناخته می شود) دریافت که زمانی که سوراخ انتقال نور نسبتا بزرگ است، هر اشعه پخش می شود و بنابراین تصویر حاصل از آن، کمی تیره است. با کاهش اندازه پین هول(سوراخ)، تصویر شکل گرفته به همان نسبت واضح تر و قابل تشخیص تر است. بنابراین، در حالی که دوستان مقیم غار ما، به آنچه که او توسط شوکه شدن مشاهده کرد و شاید یک آیین جدید را شروع کرد، واکنش نشان دادند، در طول قرن های بعد، دانشمندان یک دانش فراگیر خواص نور را به دست آوردند که توسط رنسانس (دوره تجدد ادبی و فرهنگی) ، به اولین کاربرد قابل شناسایی عکاسی، تاریکی جعبه دوربین منتج شده بود (در معنای تحت اللفظی، 'اتاق تاریک'). 


پین هول های گیج(واکی)

در سال های اخیر دوربین پین هول تحت تاثیر تجدد(بهبود) رایج قرار گرفته است. این یکی از ساده ترین و به نوعی خالص ترین اشکال عکاسی است. جو اسپنس (به صفحه 120نگاه کنید ) یک چکمه دهان گشاد معکوس را برای ایجاد پین هولش استفاده کرد و دیگران دستگاه هایی به همان اندازه غیر عادی را انتخاب کرده اند. "چرخ دنده ها"ی وارونه به منظور پنهان کردن کارتریج فیلم عکاسی 110 در دهانه آنها با لبه های در حال عمل به عنوان دیافراگم، بسازید ، نسل جدیدی از عکاسان روش های عجیب ایجاد کردن تصاویر را بازیابی کردند (و در داد وستد، احمق به نظر میرسند).

 

ترجمه مقاله تخصصی انگلیسی به فارسی ( رشته هنر )

عنوان مقاله: نزاع و بی طرفی عکاسی جنگ


دهه 1930 _دهه 1950


با جنگ جهانی اول، رهبران نظامی و تبلیغ کنندگان ، قدرت عکاسی و نیاز آنها به کنترل تولید و انتشار آن را به رسمیت شناخته بودند. فرماندهی متحدین ، دسترسی عکاسان و خبرنگاران به جلو را خنثی کرد، به طوری که بسیاری از نشریات مجبور به استفاده از تصاویر "موثق" یا طرح های خیالی جنگ شدند. وزارت تبلیغات و یا "فرهنگ" ، برای نفوذ در جریان تصاویر، در جوامع دیکتاتوری برای مردم ظاهر شد.

همانطور که در صفحه 72 دیده می شود، جوزف گوبلز تلاش کرد تا ارائه های نخبگان آلمانی را کنترل کند تا هیچ نشانه ای از «ضعف»، مانند عینک های هیتلر، در قلمرو عمومی نباشد. شوالیه های (سوارکاران) تئوتونی هرگز درجه پایین نبودند

.

با جنگ داخلی اسپانیا، عکاسان متهور ، راه خود را در میدان جنگ، در جستجوی تصویر موثر "جنگ"یافته اند . در یک روش آشنا، یک یهودی مجارستانی، آندریی فریدمان، به برلین نقل مکان کرد و به عنوان روزنامه نگار کار می کرد، با رشد حزب نازی آشفته شد، به پاریس رفت و نام خود را تغییر داد. او با انتخاب منویی از ستاره ها و کارگردانان فیلم هالیوود ، رابرت کاپا CAPA (1913-54)  شد. هنگامی که او تنها 25 سال داشت، پوستر عکس ، او را بزرگترین عکاس جنگ در جهان اعلان کرده بود. پوشش او از جنگ داخلی شهرت او را به همراه داشت،با «مرگ یک سرباز دولتی اسپانیایی» (1936)، تبدیل به یکی از نشانه های بزرگ عکاسی جنگ شد.


شایعات فریب دهنده این عکس را همیشه دنبال کرده است به این گونه که: آیا آن واقعی بود یا ساختگی؟ و واقعا، اگر هدف این تصویر بالا بردن آگاهی عمومی این نزاع بود، آیا مهم بود؟ در مورد عکاسی فرود هواپیمای D-Day او ( با این حال دانه دانه ) که تصاویر تاری از سربازان در حال رفتن به ساحل بود، کمی شک وجود داشت. کاپا پیش از اینکه یک مین زمینی کار او را در ویتنام در سال 1954 به پایان برساند، سه نزاع بزرگتر را پوشش داد.



از آشویتز(آشویتس) تا کره


هر دوی مارگارت بورک-وایت و جورج راجر برای پوشش از جنگ جهانی دوم، قابل توجه هستند و هر دو خود را عکاس آزادسازی اردوگاه های کار اجباری میدانستند، برای اولین بار آنچه که فقط شایعه شده بود را در عموم آوردند ، که برای باور کردن بسیار وحشتناک بود. برای راجر، این نقطه عطفی در حرفه او بود. او به طور ناگهانی خود را در میان قبرهای مرده در حال حرکت یافت، به دنبال دیدگاه های ترکیبی خوب بود. او تکیه گاه خود را بر روی عکاسی جنگی متمرکز کرد و به جای آن، متمرکز بر داستان های علاقه انسانی شد

.

در طول جنگ کره ، برت هاردی( با جیمز کامرون برای پوستر تصویری کار میکرد ) بد رفتاری با زندانیان دشمن توسط نیروهای متفقین را به تصویر کشید. سرپیچی از رئیس ، ادوارد هوتون ، برای انتشار این عکس ها منجر به استعفای ویراستار و اعتراض عمومی شد که در انتقال تدریجی پوستر تصویری به عنوان انتشاری خطیر مشارکت کرد.



فریب کاری


بعضی از تصاویر ظاهری قاطع دارند اما ساختگی هستند یا برای دوربین بازسازی شده اند. مثال باستانی این ، بالا بردن ستاره ها و درجه نظامی توسط ارتش ایالات متحده در جزیره سوریباچی، که توسط جو روزنتال اتخاذ شده ، است.



در چهارچوب


دیمیتری بالترمنز، عکاس روسی، جنگ جهانی دوم ، به ویژه حمله 1941 در کریمه را تحت پوشش قرار داد. بسیاری از کارهای او در دهه 1980 دوباره یافته شد.

1936_1947

 


قدرت(اختیار) جدید

ستاره سیاه برای مگنوم


تا جنگ جهانی دوم، اکثر خبرنگاران عکاس به طور جداگانه مامور شدند، توسط نشریات مورد استفاده قرار می گرفتند، یا برای ادارات تصویری به صف شدند. عکاسان آزاد، که فیلمبرداری کنند و سپس نتایج را به سازمانها یا مجلات بفروشند، کم بودند.  با چند استثنا قابل توجه، آنها ناشناس بودند، و تقریبا به طور مطلق نابود شدند

.

در آمریکا و به میزان کم در فرانسه، کاهش فزاینده ارزش گزارش عکاسی وجود داشت، و جمع آوری شد. با این حال، اغلب عکاسان احساس کردند که اعتبار و (نگران کننده تر) نظارت بر کار آنها به ناشران و ویراستاران عکسها بستگی دارد. این امری عادی بود برای عکاس که فیلم ظاهر شده را برای مجله ارسال کند و در انجام این کار از درگیری های بیشتر چشم پوشی کند

.

عکاسان اغلب در ماموریت ها با یکدیگر برخورد میکنند، جایی که آنها می توانند سلاح خود را با سیستم شریک شوند. کاپا و دیوید سیمور در طول جنگ دوستان نزدیک شده بودند و در سال 1947 با کارتیر برسون و جورج راجر، برای ایجاد مگنوم، یکی از اولین همکاری های بزرگ، مستقر در پاریس و نیویورک، همکاری کردند.



یک زندگی بساز


صفحات مجله زندگی، بسیاری از تصاویر یادگاری عکاسی را به نمایش گذاشته اند: تصویر سام شر از سقوط هیندنبورگ در ماه مه 1937؛ تصاویر روزنامه رابرت کاپا در سال 1944؛ تصاویر چارلز مور از سگ های پلیس در سال 1963 در حال حمله به یک معترض سیاه پوست در بیرمنگام، آلاباما. عکس "ترایس فرار" از مرگ مبارز کمکی "دیوید کربی"،که توسط خانواده اش احاطه شده است.



حمام هیتلر


عکاس آمریکایی لی میلر، عاشق سابق و شاگرد (حمایت شده توسط) من ری، یک خبرنگار جنگی بود که به نیروهای مسلح ایالات متحده پیوسته بود. در آوریل 1945 او به آپارتمان خصوصی هیتلر در مونیخ( کمی بعد از اینکه خودکشی کرده بود) رسید و توسط دیوید شرمن در وان حمام شخصی وی عکس گرفته شد

.

مانند بخشی از مگنوم، آنها نه تنها کنترل کپی رایت و کنترل سرمقاله کار خود را حفظ می کنند، بلکه ماموریت ها را همچنین سرمایه گذاری میکنند.  مشارکت های قدیمی مانند ستاره سیاه ، که در سال 1936 در آلمان شکل گرفت، وجود داشته بود، اما مگنوم اولین چیزی بود که چنین مهره های سنگین وزن و نظام نامه روشن را داشت

.

مگنوم می خواست موضع اخلاقی خود را با یک سیاست بازاریابی قوی متحد کند و داستان های خود را ایجاد و توزیع کند. آن جریان را متوقف کرده است و اعضای آن مانند یک خبر طوماری طولانی و زیاد در روزنامه عکسی خوانده میشوند: ایو آرنولد، ورنر بیسوف، بروس دیویدسون، الیوت اروتیت. لئونارد فرید، بروس گیلدن، فیلیپ جونز گریفیتس، یوسف کوئدالکا، سوزان مئیزاس، ایگ مورث، مارتین پرا، مارک ریوبود و کریس استیل پرکینز. همانند بسیاری از سازمان های رادیکال (طرفدار اصلاحات اساسی) ، مگنوم در حال حاضر تاسیس شده است، و در حال ایجاد نشریات و نمایشگاه های خود است. موضع اخلاقی آن هنوز تا حد زیادی در میدان قرار دارد ( پشت هر چاپ ، جزئیات دقیقی را برای استفاده می دهد)  اما در زمان دستکاری دیجیتالی و محو کردن تمایز بین مستند و تبلیغات، جالب خواهد بود که ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد.



در چهارچوب


شعب تصویری دیگر برای ارائه رقابت، از جمله سیگما در فرانسه و شبکه(نت ورک) در انگلستان تکامل یافته اند. همچنین بعضی از سازمان های کوچکتر مانند دست خط(آوتو گراف) وجود دارند که هدف آنها ارتقاء کار عکاسان از حوزه پیشینه های قومی(نژادی) است.

دهه 1950_ دهه 1980

 


عکاسی خبری جدید

رفتن به گالری(نمابشگاه هنری)


یکی از اولین پروژه های مشترک "درون سازمانی" گروه مگنوم، مجموعه ای از عکس هایی به نام " مردم در سراسر جهان ساکن هستند"   بود. در یک سطح، این می تواند به عنوان بیان واضح دیده شود، اما در روزهای شدید بازسازی پس از جنگ، ایده وحدت جهانی و آرمان های مشترک ، قابل دستیابی به نظر رسید . بخش عمده این کار، مرکز ارائه بسیار موثر "خانواده انسان" در موزه هنر مدرن نیویورک را شکل داد که توسط ادوارد استیچن در سال 1955 سرپرستی شد

.

همراه با آثار هنری از مجله زندگی و عکاسانی همچون کرتسز و آدامز، این پر بازدیدترین نمایشگاه در جهان شد ، عکاسی را به طور محکم ، و به طور خاص، عکاسی خبری را در منظر عمومی مستقر ساخت. این بمب افکن در چند سال بعد به بسیاری از کشورهای جهان سفر کرد و تبلیغات وابسته، مفهوم مستند را به عنوان "حقیقت" ، و همچنین اعتقاد استیچن مبنی بر اینکه نقش عکاس توضیح دادن "انسان در برابر هم نوع خود" بود را تقویت کرد. یکی از خطرات این رویکرد «به من اعتماد کنید ،من دکتر هستم » این است که عکاسی «آماری» می شود؛ از طریق مراقبت انتخابی ، شما صرفا غرور خود را نگه میدارید. در زمان ارائه ، رسوم وصفات ملی "خانواده انسان" به طور عجیب برای نسل جدید از عکاسان آمریکایی، قدیمی به نظر رسید ( بیشتر به تفاوت های اجتماعی تا شباهت های اجتماعی علاقه مند بودند).

 


ورود گروهی از کارکنان

MOMA


همچنان قهرمان حوزه متنوعی از شیوه های عکاسی شده است و بکلی عکاسی دولت ها به عنوان یک مدل هنر قابل وصول و قابل نمایش ، به طور گسترده پذیرفته شده است.

انگلیس عقب مانده بود، اما رشد مکمل سان دی (یکشنبه) در شش دهه جنبش و آثار هنری یک نسل جدید از عکاسان برجسته، فاخته و مرسوم از قبیل بیلی، دانووان، هاسکین و اسنودن (به صفحه 105 نگاه کنید) با هم از جنگجو های صلیبی مانند دان ام سی کولین (به صفحه 112 مراجعه کنید)، در آخر عکاسی را بسیار ترویج داد.


این بخش از موسیقی نوظهور بریتانیایی، انفجار فرهنگی جوانان مد و طراحی بود. دیگر عکاسان شخصیت های ناشناس  نبودند، آنها شهرت، حتی اشرافیت (زندگی اشرافی) را به دست آورده بودند. گانگسترها، سیاستمداران و ستارگان پاپ تصویر خود را آویخته در کنار بی اتحادی ، دیدند. خارج از این مهمانی، موسساتی مانند گالری عکاسان و موسسه هنرهای معاصر همراه با تعدادی از گالری های منطقه ای، برای ترویج کار جدید ظهور کردند. تصویب نهایی با نمایشگاه بد یمن "هنر عکاسی" RA  (آر.ای) در دهه 1990 همراه بود.



جنبش


عکاسی شروع به پخش شدن در اقیانوس اطلس کرد. جان اسارکوفسکی، مدیر MOMA ، در سال 1973، متوجه شد که سنت عکاسی در انگلستان حدودا در سال 1905 از بین رفته و زمانیکه بیل براندت در دهه 1930 به انگلیس بازگشت، عکاسی انگلیسی راه خود را گم کرده بود. آن در بریتانیا به طور کامل نابود نشد . عکاسی در انگلستان در حال تغییر و شکوفایی بود. مربیان و منتقدان جدید، خط مشی جدیدی را برای بازسازی 30 سال اخیر قرن بیستم ایجاد می کردند.



در چهارچوب


در دهه 1960 وضعیت عکاسی توسط تعدادی از هنرمندان جریان اصلی "پاپ" که از رسانه ها به طور گسترده در کار خود استفاده کردند، توسعه یافت؛ در میان مشهورترینشان اندی وارهول، روی لیختن اشتاین و ریچارد همیلتون بودند.

دهه 1960

در مسیر پایین بیایید



دیدگاه های جدید آمریکا


برای برخی از عکاسان، "خانواده انسان" یک دیدگاه بیگانه( یک تصویر یکنواختی که آنها نمی شناختند) را ارائه داد.  به جای آنکه بشریت با یکدیگر رشد کنند، آنها آن را به طور مجزا، در حال سقوط دیدند.  "دیگچه گداختنی" اسطوره ای جامعه آمریکا ( تبدیل شده توسط اقوام)  فقر را از بین برد . رویکرد آنها برای عکاسی بر اساس انسان گرایی مشاهده شده با ملایمت نبود، بلکه مواجهه ای سخت و شاخ به شاخ با "افرادی که از طریق شکاف در جامعه سقوط کرده بودند" بود

.

رابرت فرانک (1924) در سال 1947 از زوریخ مادری خود به آمریکا آمد و خانه ای را در صحنه ی گسترش پیشرفت زیرزمینی نیویورک یافت. با جک کرواک و آلن گینزبرگ دوست بود، او خود را یک شخصیت بیگانه می دانست. کتاب او، آمریکایی ها، در سال 1959 منتشر شد، با موضوع نا متعارف و سبک مخرب ضربه از مفصل ران( استقرار تکان دهنده و خشمگین شده ) و پوچ گرا و غیر آمریکایی خاطر نشان شد. بنابراین، یک توفیق بود.



جعبه درجه بندی عدسی دوربین


بروس گیلدن، عکاس آمریکایی سنت "خیابان" را با تصاویر خود از نیویورک ادامه داد. برای رسیدن به این "نگاه" بروس گیلدن، دوربین خود را در حال استفاده از فلش تنظیم کنید، سپس سرعت دیافراگم (دریچه) را تا یک چهارم ثانیه افزایش دهید. از جلوی سوژه خود جهش کنید (احتیاط کنید اگر آنها بیرون از پیت بال خود پیاده روی میکنند)، و عکس بگیرید. فلاش در 1 هزارم ثانیه ( قسمت منجمد تصویر ) کار میکند و سرعت دیافراگم آهسته،تیرگی باقی مانده را از بین میبرد. قبل از اینکه سوژه مورد نظر به شما ضربه بزند یا انسداد شریان داشته باشد، سریعا دور می شوید.


گری وینگراند (1928-84) از فرانک پیروی کرد، بی نهایت از خیابان های نیویورک و توابعش با توجه خیلی کم به قوانین رسمی سازمان ، عکس میگرفت. این اشتیاق او برای عکاسی بود که در زمان مرگ او، وینوگراند هزاران فیلم در معرض نمایش داشت که هنوز گسترش نیافته بود. دنی لیون (متولد1942) همچنین پوشش "فرهنگ اجتماعی" یا زیر فرهنگی( عکاسی ) را در دست گرفت و کتاب های مستند فرشتگان جهنمی ، شیکاگو و زندانیان زندان های تگزاس رادر ابتدای دهه 1960 به چاپ رساند. بروس دیویدسن (متولد 1933) دو سال از ساکنان خیابان شرقی100 ام در شرق هارلم در اواسط دهه 1960 عکاسی کرد، و همیشه موضوعات خود را چاپ می کرد.


آمریکایی ها ، یک کار بدوی برای فریدلندر و آرباس شدند. لی فریدلندر (متولد 1934) چشم انداز اجتماعی در حال تغییر فرهنگ آمریکایی را تحت نظر داشت. او استانداردهای پذیرفته شده را به چالش کشید و ناسازگاری های شهرک را ثبت کرد، و اغلب عکس های خود را در ماشینش می گرفت. دیان آرباس (1923-71) یک رویکرد رسمی تری داشت ، که غیرمستقیم به آگوست ساندر (صفحه 76 را ببینید) مدیون است: او ناشناس و مرموز را جدا کرد، آنها را در محیط اطرافشان بسختی قرار میداد.


چشم انداز ناراحت کننده اش معلولان و افراد معلول شدید را دنبال کرد، ( غول های عظیم و کوتوله ها، نو سنجی و روان شناسی به طور یکسان). او آنها را به عنوان "نجیب زاده هایی" که با آسیب های زندگی خود مواجه شده بودند و در امتحان قبول شده بودند، میدید. در سال 1971 آربوس زندگی شخصی خود را اتخاذ کرد.



بازتاب لنزهای دوتایی (TLR)


بسیاری از کارهای آربوس بر روی یک دوربین بازتابی لنز دوتایی(دو لنزی) (TLR) با یک منظره یاب سطح میانی تولید شده است.  اینها ، رول های فیلم در اندازه متوسط را استفاده میکنند که دارای نسخه فیلم های عکاسی برابر 6 سانتی متر (2 1/2 اینچ) هستند، و یک لنز دید (برای ترکیب و تمرکز) دارند که روی لنزهای "گیرنده" قرار میگیرند. تا زمان بهبود کیفیت فیلم 35 میلیمتری در اواخر دهه 1960 ، TLR ها نیروی کار خبرنگاران عکاس بودند.



کد مترجم : 101


ارسال سفارش ترجمه

قمصری   09138909738